جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای پیدایش مطابق با اصول مکتبی خود و با پشتیبانی قانون اساسی، همواره به دنبال حمایت مادی و معنوی از جریانهای مقاومت اسلامی و نهضتهای آزادیبخش بوده و در این مسیر متحمل هزینههای بسیاری نیز شده است. موفقیتهای مقاومت اسلامی لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی، شکلگیری بسیج مردمی (حشد الشعبی) در عراق برای مقابله با گروه تروریستی داعش ، در کنار رشد فکری و سیاسی سالهای اخیر مردم کشورهای منطقه غرب آسیا و گره خوردن مطالبات ایشان با آرمانهایی چون استقلالطلبی، عدالتجویی، اسلامخواهی، کوتاه کردن دست قدرتهای مداخلهگر از منطقه، در کنار خیزش بیداری اسلامی مردم ستمدیده در کشورهایی مانند بحرین، یمن، فلسطین، سوریه و … همگی فرصت مناسبی را فراهم آورده است تا بتوانیم با نگاهی ژرفتر، به تحلیل چرایی و پیدایی جبهه مقاومت و مبانی فکری آن در حوزه سیاست خارجی بپردازیم و از منظر آیندهنگاری راهبردی و ابزارهای مرتبط با آن، مؤلفههای این جبهه را بررسی نماییم. در این پژوهش با استفاده از روشهای آیندهنگاری راهبردی، در ابتدا از طریق پویش محیطی به شناسایی پدیدهها و مسائل مرتبط با چرایی و پیدایی جبهه مقاومت پرداختهشده است و پسازآن با استفاده ازنظر خبرگان، اولویتهای مهم این مسائل دستهبندیشدهاند. در پایان نیز با کمک روش تحلیل تأثیر متقابل و نرمافزار میکمک، عوامل کلیدی اثرگذار و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم آنها ارزیابی و مهمترین مسائل مرتبط با چرایی و پیدایی محور مقاومت موردبررسی قرارگرفته است.
متن کامل مقاله در فصلنامه علمی – پژوهشی روابط خارجی قرار دارد: